روزهای جانبازی

ساخت وبلاگ
من لباس خودم رو می­ خوام.پاییز سال 1362 در مقر تیپ قمربنی هاشم(ع) بودیم. یک روز گفتند: «آماده بشید، قراره بریم قم.» به خاطر مسائل امنیتی به مریوان می­گفتند قم. ما را با اتوبوس به پادگان شهید عبادت مریوان بردند. رحمت الله نصیری معاون گردان بود و من فرماندهٔ یکی از گروهان ها. دو سه روز قبل از شروع عملیات به منطقه رفتیم. نیروهای سپاه، اکثر وقت­ها موقع عملیات مثل بسیجی ها لباس خاکی می پوشیدند. نمی دانم چرا شب قبل از آغاز عملیات والفجر4 به پاسدارها گفتند لباس رسمی سپاه بپوشید.آقای نصیری مشغول بررسی لباس هایش بود که متوجه شد زیر بغل بلوزش شکافته شده است. هرچه گشتیم سوزن و نخ پیدا نکردیم. من به آقای نصیری گفتم: «رحمت جان، من دو دست لباس فُرم دارم، یکی­ش مال تو.» خندید و گفت: «نه مرتضی، من توی این عملیات شهید می شم. دو سه روز دیگه جنازهٔ منو می­برن گلستان شهدا. یه دفعه از بین جمعیت یه تُرک به اسم مرتضی نادری کلاه ترکی شو برمی­داره، توی هوا تکون می ده و می گه پیرهنی که این شهید پوشیده مال منه، بهم بدین. من پیرهن تو رو نمی پوشم. من می خوام با لباس خودم دفن بشم.» آن قدر گشتیم تا سوزن و نخ پیدا کردیم. آقای نصیری لباسش را دوخت و پوشید. نصیری فردای آن روز به شهادت رسید. سه روز بعد او را با همان لباس سبز خودش در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند.راوی: رزمنده دفاع مقدس مرتضی نادری[1] . رزمنده و جانباز دفاع مقدس + نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مهر ۱۴۰۲ساعت 18:1&nbsp توسط رمضانعلی کاوسی  |  روزهای جانبازی...
ما را در سایت روزهای جانبازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mighat61e بازدید : 41 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 1:14

«سیراب از عطش» روایت سرگذشت جانباز ۷۰ درصد به قلم جانباز قطع نخاعبه گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «سیراب از عطش» به خاطرات جانباز ۷۰ درصد «احمد شیروانی» می پردازد. این رزمندۀ داوطلب از سن ۱۵ سالگی عازم جبهه می‌شود و در عملیات های مختلفی شرکت می کند. شیروانی، دو بار مجروح می شود و از سال ۱۳۶۵با عصا و با یک پای قطع شده به جبهه می رود و به دلیل تسلطش به زبان عربی، سال ها در واحد استراقِ سمع خدمت می‌کند. او در حال حاضر یکی از راویان قدَر و مسلط دفاع مقدس است و با بیان زیبا و لهجه شیرین اصفهانی اش خاطرات رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی را به نسل کنونی منتقل می کند.نکته جالب این که رمضانعلی کاوسی نویسنده اثر، خود نیز جانباز قطع نخاع از ناحیه گردن است. او به دلیل ضعف در دست ها و انگشت ها، تمام کلمات کتاب را تنها با انگشت سبابه دست چپش تایپ کرده است. او حدود شش سال برای پدید‌آوردن این اثر تلاش کرده است. کاوسی پیش از این دو اثر به نام «سهم من از عاشقی» و «تیغ‌های گل رز» را در سوره مهر به چاپ رسانده است. در بخش پیش‌گفتار، نویسنده چگونگی آشناییش با احمد شیروانی را شرح می‌دهد و تاکید می‌کند بیشترین تمرکز کتاب بر سال های ۱۳۵۹تا ۱۳۶۶ است؛ یعنی زمانی‌که شیروانی در جبهه و بیمارستان حضور داشته است.کاوسی معتقد است اگر خواننده، مطالعه «سیراب از عطش» را آغاز کند، بعد از خواندن چند صفحه دیگر نمی تواند کتاب را رها کند و تا انتها پیش می رود. مخاطبان اصلی کتاب، جوانان و علاقمندان به موضوعات دفاع مقدس هستند. به گفته نویسنده، با توجه به فراز و نشیب روایت و گیرایی آن، «سیراب از عطش» می‌تواند سوژه خوبی برای فیلم‌سازان حوزه دفاع مقدس باشد.«سیراب از عطش» با شمارگان ۱۲۵۰و در ۳۳۰ صفحه به قیمت ۲۱۵هزار روزهای جانبازی...
ما را در سایت روزهای جانبازی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mighat61e بازدید : 46 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 1:14